Monday, December 30, 2002

بنگر ز جهان چه طرف بربستم؟ هيچ وز حاصل عمر چيست در دستم؟ هيچ شمع طربم ولی چو بنشستم، هيچ من جام جمم ولی چو بشکستم، هيچ
- منم روی زمين تنهاترين خاک خدا
همه تنم در حسرت يک جای پا
جزيرهام، جزيرهای که هميشه تو غربته
تنهام نگذار ای رهگذر، من تشنه محبتم
تو نديدی چه غريبه جزيره
يه خاکه، توی آب اسيره
هميشه تو هراس مرگه
که روزی زير آب نميره
منم تنهاترين جزيره روی زمين
تو میدونی درد منو غربت نشين
جزيرهای پابستهام، شده بنبست دنيای من
ای رهگذر! از بی کسی شده مسموم هوای من
- بی تو شـاعـر بـی غـزل شد
بی تو هـر شـعـری دغل شد
بی تو عاشق بی نفس شد
بی تو آزادی قــــــــفــس شد
لالـه در حـجـلـه بـاد رفـت
ياس همخواب تگرگ شد
مـرگ زيـر جـلـد مــاه بـود
مــاه آئـيـنـه مـــــرگ شـد
حرفـهـايی کـه گـفتنی بـود
وقتی میشد گفت نگفتی
وقتی میشد با تـو گل داد
قـدر يـک بـرگ نـشـکـفـتی
ای بهار دل شکسته
در هـوای خـونـه من
آخـرين خاطـره سبـز
در دل تـــرانــــــه من
تازه شو گل کن دوباره
با تـمـام خـستگیهـا
با هـمـه بی اعتمـادی
به شب دلبستگیها
يـک سـفـــر يـک بـار ديــگــه
بايد عاشق شد و دل باخت
بــايـد از خـــاکـســتــــریهـا
مـعـنـی آبـیتـــری سـاخـت
فـرصـتـی دوبـــاره بـــايـــد
فـرصـتـی بــرای گــفــتــن
لحظهای بی ترس و ترديد
يک نفس محض شکفتن
مــا ســزاوار طــلـــــــوع
فصل ياس و لاله هستيم
ما کـه خورشيد نفروختيم
ما کـه بـاران نشـکـستيم
Sunday, December 29, 2002

- فرقی نداره وقتی ندونی و نبينی
گريهات میگيره وقتی میدونی و میبينی
Friday, December 27, 2002

Tuesday, December 24, 2002

- برف میبارد؛
برف میبارد به روی خار و خاراسنگ.
کوهها خاموش،
درهها دلتنگ؛
راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ ...
Sunday, December 22, 2002

- آخر به چه گويم هست از خود خَبرَم چون نيست
وز بهـر چه گويم نيست بـا وی نظرم چون هست
Saturday, December 21, 2002

- ای برای با تو بودن بايد از بودن گذشتن!!!
Friday, December 20, 2002

- هوا بس ناجوانمردانه سردست... آی...
دمت گرم و سرت خوش باد!
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای!
Thursday, December 19, 2002

- ديدی گفتم:"ميشه از برق نگات، خورشيد رو خاکستر کرد"
Wednesday, December 18, 2002

- دلم گرفت
دلت گرفت دلش گرفت | گرفتيم | | | | و | | | | گرفتيد | | | و | | | | گرفتند | | پس بنگر که کجائی تو! |
[بر گرفته و تخليصی از نوشتههای من، برای عمهام]
- درهای پنجره رو تا انتها باز میکنم
تو خيالم با تو پرواز میکنم
Tuesday, December 17, 2002

- اگه از عشق ميشه قصه نوشت
ميشه از عشق تو گفت ميشه با ستارههای چشم تومغرب نو، مشرق نو برپا کرد ميشه از برق نگاتخورشيد رو خاکستر کرد ميشه از گندميهای سر زلفتيه عالم شعر نوشت آره از عشق تو ديونگی هم عالمی داره آره از عشق تو مردن داره ميشه از عشق تو مرد و ديگه از دست همه راحت شد ميشه از عشق تو مرد و ديگه از دست تو هم راحت شد اگه از عشق ميشه قصه نوشتميشه از عشق تو گفت
Monday, December 16, 2002

- دستهام پر از ستارهست، قلبم پر از اميدِ، ...
Saturday, December 14, 2002

- چشمهای منتظر به پيچ جاده ...
Monday, December 09, 2002

- و تو چه زيبا نشستی اينجا
و چه نافذ مینگری مرا
...
- غصه نخور دل ديونه
آسمون ابری نميمونه
آخر اين شبا سپيده
پر از نور و عشق و اميده
Sunday, December 08, 2002

- به تو نفرين دل عاشق، دل زار ...
Saturday, December 07, 2002

| ستاره پرپر میکنی | | ای نازنين! گريه نکن | | پروانه آتش میزنی | | تو اينچنين، گريه نکن | | گريه نکن، ای شبزده! | | ای شبنشين! گريه نکن |
- لپ گليت اناره، دهنمو آب مياره
میخوام که گاز بگيرم، اين نوبره بهاره
Thursday, December 05, 2002

- از شبنم عشق، خاکِ آدم گل شد
صد فتنه و شور در جهان حاصل شد
صد نشتر عشق بر رگ روح زدند
يک قطره از آن چکيد، نامش دل شد
Wednesday, December 04, 2002

- هر کی که بد بياره روزگارش
ناز میکنه براش هميشه يارش
هر کی که بد نياره روزگارش
ناز میکنه براش هميشه يارش
هر کی که خوش بياره روزگارش
ناز میکنه براش هميشه يارش
هر کی که خوش نياره روزگارش
ناز میکنه براش هميشه يارش
ناز
ناز میکنه
ناز میکنه براش
ناز میکنه براش هميشه
ناز میکنه براش هميشه يارش
Tuesday, December 03, 2002

- امروز فرداييست که ديروز نگرانش بوديم ...
Monday, December 02, 2002

- اصلاً شما بگين من چیام ... خَرم؟ خُلم؟ ديوونم؟ ...
- در هوايت بیقرارم روز و شب؟
سر ز کويت بر ندارم روز و شب؟
!!!
- «فقط يک چيز را ياد آوری میکنم:ما الآن در خوشبختی کامل به سر میبريم(!) قدر اين روزها را بدان»
آ.ن. 74-10-16
- دستها میسايم
تا دری بگشايمبر عبث میپايم، که به در کس آيد
دارم از زلـف سيـاهـش گلـه چـنـدان که مپرس که چنان زو شدهام بی سر و سامان که مپرس
- به رويم پنجرت را باز بگذار
به دل دارم دمی با تو بمانمبه دل دارم برای تو بخوانم نيما
- تو سينه اين دل من، میخواد آتيش بگيره ...
Sunday, December 01, 2002

وقتی میيای صدای پات، از همه جادهها میياد انـگار نـه از يــه شــهـر دور، کـه از هـمــه دنــيـا میياد تا وقتی که در وا مـیشه، لـحظه ديــدار میرسه هر چی که جادهست رو زمين، به سينه من میرسه
ای که تويی همه کسم، بی تو میگيره نفسم اگه تو رو داشته باشم، به هرچی میخوام میرسم
وقـتی تـو نـيستی قلبمـو، واسه کـی تکـرار بکنم گـلـــهــای خــوابآلــوده رو، واســـه کــی بـــيـدار بکنم دست کبوتـرهای عشـق، واسه کی دونـه بپاشه مـــگـــه تـــن مــن مــیتــونــه، بــدون تـــو زنـده باشه
ای که تويی همه کسم، بی تو میگيره نفسم اگه تو رو داشته باشم، به هرچی میخوام میرسم
|
|
|
|
| |
|
Messi is here,
Messi is there,
Messi is eveywhere ...
|
|
سوابق
|
|